رادین جون مامانرادین جون مامان، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
عشق مامانی و باباییعشق مامانی و بابایی، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

رادین جون نفس مامان و بابا

عشق مامان یک سالگیت مبارک

1393/8/15 11:11
نویسنده : maman radin
223 بازدید
اشتراک گذاری

 

       نیمایوشیج در تولد یکسالگی فرزندش نوشت :

 

پسرم یک بهار،یک تابستان،یک پاییز و یک زمستان

 

رادیدی.از این پس همه چیز تکراریست

 

جز مهربانی...

پسرم امروز ، سالروز میلاد توست و من هنوز  در حیرتم از داشتنت .در کنار تمام داشته هایم ، تنها تو ، دلیل کافی خوشبختی ام هستی .

 شیرین من ! نمی دانم به چه زبان ، بابت تمام آنچه که با شکفتنت ارزانی ام کرده ای سپاسگزار باشم . چشمها، گوشها ، زبان و قلبی را که پیش از تو داشته ام ، نه به یاد می اورم و نه می خواهم . با تو دوباره زاده شدم . تو به آن قالب گذشته من ، روح بخشیدی . همین روحی که دیگران به خاطرش مرا " مادر " خطاب می کنند . 

نقطه ی پایان تمام نا امیدی ها و خستگی های من رادین من

تولدت مبارک

 امشب شب تولد توست ! 
شبي كه ستاره ايي به آسمان زندگيم افزوده مي شود ،
ستاره ايي كه مي تواند همانند نقطه عطفي در زندگيم بدرخشد و نوراني تراز تمامي ستارگان شود .
امشب شب تولد توست 

كاش ميتوانستم آسمان شهر را به افتخارت ستاره باران كنم ،
كاش مي توانستم ماه را ميهمان امشبت كنم ،
كاش مي توانستم بر سر راهت دريايي از گل نشانم و هوايت را پر از بوي عشق كنم !
كاش ميشد دستانت را بگيرم و با هم به سوي زيبايها پرواز كنيم .
كاش ميشد امشب ، فقط امشب هر چه خوبي است نثارت كنم ،
هر چه عشق است به پايت بريزم ،
هر چه غم است از زندگيت پاك كنم و هر چه زشتي است از روزگارت محو 
امشب تولد توست !
هديه ات تمامي ستاره هاي آسمان ،
تمامي گلهاي روي زمين ،
آواز هر چه پرنده خوش صداست ،
تمامي قلبم ،
همه زواياي روحم و سراپاي جان و تنم ،
كاش كه بپذيري عشقم را ، قلبم را و روحم را .
شب تولد توست.....، ستاره ها را تك تك.... ، به عشق تو ميشمارم . 

و اي كاش كه... زمان زود بگذرد... تا در لحظه موعود نزديك گوش قشنگت زمزمه كنم ....
تولدت مبارك !

کودکم آرام آرام قد می کشد و من در سایه امن صداقت ناب کودکانه اش بزرگ

می شوم... او می رقصد و من آرام آرام نوای کودکانه اش را زمزمه می کنم... او می خندد و من از شوق ِ حضورش اشک می ریزم... او آرام در آغوشم آرام می گيرد و من تا صبح از آرامشش آرام می شوم... او پرواز می کند و من شادمانه آنقدر می نگرمش تا چشمانم جز او هیچ نبیند... او بازی می کند... کودکانه... می پرد، حرف می زند...به زباني كه كسي جز من نميفهمدش.......و طبیعت را حس می کند! خدا را می بوید! و من... کودکانه... در سایه بزرگیش پنهان می شوم تا از گرمای دست نوازش غیب بی بهره نمانم!

پسرم به لطف خدای مهربون یکساله شد.

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

 

عکسای تولدت تو ادامه مطلب

     

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)